زندگی چه بازی ها که ندارد...

زندگی چه بازی ها که ندارد اما دل خوشم که اول و آخر تویی

 

به این نکته پی بردم که دوربین قادر است واقعیت را تفسیر کند،ایده هایی فراتر را منتقل کند،از سایه روشن ها ثبت کننده واقعیت باشد و نمایانگر چیز هایی بیش از آن چه پرتره می دهد...به این نکته پی برده ام بدون اینکه هرگز خودم دوربینی داشته باشم ...چون پی برده ام که خیلی از عکس ها در جایی درون مغز شکل می گیرد و آنها  را می توان  در صفحات خالی آلبوم دید

یک

او همیشه تی شرت آستین کوتاه قرمز وشلوار جین می پوشید،با کت و شلوار خوش تیپ نیست حتی با ساعت سوییسی و انگشتر عقیق زیبایی که بر خلاف سنت در کوچکترین انگشت دست راست جاسازی کرده است

دو

آدم وقتی امکان صحبت با دیگران را دارد نیازش را احساس نمی کند و ترجیح می دهد با خودش حرف بزند با ورود دختر به زندگی اش یاد می گیرد عاشق شود و یاد می گیرد از پوسته  خودش بیرون بیاید و نسبت به جامعه لطیف تر شود...

سه

کسی به مکن گفته : تو عاشق این دختری ولی سعی کن مثل خواهرت بهش نگاه کنی مبادا نگاهت تیز شود

چهار

از دور می امد و من نشناختمش نه تی شرت آستین کوتاه نه کت شلوارو انگشتر...لی سنگ شوری پا داشت و یقه ی پیراهنش تا سر شانه می رسید....آستین ها بزرگتر از دستها بودند یا نه نمی دانم شاید این هم جزئی از مدل پوشش بود وقتی کاملا به من نزدیک شد توانستم روی تی شرتش را بخوانم :تو عاشق این دختری ولی...

پنج

نمی دانم چرا به یاد خوابی که چند وقت پیش دیده بودم افتادم،دیده بودم که در جامعه ای هستم که در آن عاشق شدن ممنوع است و کسانی که عاشق شده باشند دستگیر وروانه بیمارستان می کنند تا این مرض خود را ترک کنند بیماران باید پوزه بندی را که شبیه به یک پستانک بود در دهان می گذاشتند ورو به دیوار  می ایستادند تا مداوا شوند وقتی بیدار شدم از روی میز دفتری را که روی جلدش نوشته شده بود :تو عاشق این دختری ولی...را برداشتم در صفحه اولش کسی برایم نوشته بود:زندگی چه بازی ها که ندارد اما دل خوشم که اول و آخرش تویی ای همه هستی من لباسی از نور در آخر بر من بپوشان ... این را شاید همان که انگشتر عقیق به دست داشت برایم نوشته بود ...نمی دانم

شش

-        خوب حالت چطوره

من هرگز انگشتر عقیق به دست داشتم ؟لی سنگ شور چطور؟آقا شما روی پیراهنم اینو نوشتید؟

من چند تا عکس گرفتم ؟خوب عکس معمولا یا دوازده یا 24 تایی یا...انگشترم پس کو انگشترم رو دزدیدن...تو عاشق این دختری...من می خام عکس بگیرم گه ها پس آ لبوم کو ـ یه آرا م بخش بهش بزنید

هفت

.

.

.

                                                    مجید کاظمی مژدهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد